Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@14:31:56 GMT

اصلاح‌طلبان با تحریم انتخابات حذف می‌شوند

تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۴۵۳۷

اصلاح‌طلبان با تحریم انتخابات حذف می‌شوند

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- غلظت حمایتش از «ایده مشارکت» در انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری آنقدر بالا بود که زمینه برافتادنش از کرسی دبیرکلی حزب کارگزاران پس از ۲۵ سال را فرآهم آورد؛ آن هم به دست نیروهایی که طرف «تحریم انتخابات» را گرفته بودند و «عبدالناصر همتی» را در قواره حمایت خود نمی‌دیدند.

۵ ماه از انتخابات ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ نگذشته بود که شورای مرکزی کارگزاران طی جلسه‌ای، حسین مرعشی را به جای کرباسچی در جایگاه دبیرکلی حزب نشاند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ساعاتی پس از این جلسه، محمد قوچانی از سردبیری روزنامه «سازندگی» ارگان مطبوعاتی حزب، کنار کشید تا «کودتا» را با «استعفا» پاسخ داده باشد. استعفای قوچانی، کرباسچی را بر آن داشت تا سرمایه‌اش را از روزنامه «سازندگی» بیرون بکشد. جریده سازندگی، سه روز پس از کنار رفتن کرباسچی، تعطیل شد!

کرباسچی که در روز رأی‌گیری شورای مرکزی کارگزاران برای انتخاب دبیرکل، نتوانسته بود در رقابت با مرعشی به اندازه انگشتان یک دست هم رای جمع کند، پس از خروج قهرآمیز از حزب، فکر بکر فعال‌کردن امتیاز روزنامه «هم‌میهن» به سرش زد.

کادری که کرباسچی برای هدایت «هم‌میهن» به خط کرد اما در نوع خود «جمع اضداد» بودند؛ احمد زیدآبادی، عباس عبدی و جواد روح. تو گویی رای‌نیاوردن همتی و امتدادنیافتن دولت روحانی و بدتر از آن، شکست در رقابت با مرعشی بر سر دبیرکلی، کرباسچی را به ورطه تجدیدنظرطلبی در آرا و تمایلات پیشین‌اش کشانده بود؛ تا جایی که سردبیری هم‌میهن را به «جواد روح» از اعضای ارشد حزب «اتحاد ملت»، خصم کارگزاران سازندگی، سپرد.

کرباسچی حالا در کنار امورات شخصی، ساعات بعدازظهر خود را در یک اتاق کوچک در محل روزنامه هم‌میهن، جایی حوالی خیابان «پاکستان» تهران می‌گذراند. قرار گفت‌وگوی ما با استاندار پیشین اصفهان و شهردار اسبق تهران، در همین اتاق کوچک است.

گفت‌وگو را با رفت‌وآمد «بهزاد نبوی» و «آذر منصوری» در راس «جبهه اصلاحات ایران» آغاز می‌کنیم. به طعنه می‌گوید که جانشین نبوی و افراد حامی او، «رزومه سیاسی» ندارند. علت هواداری‌اش از نبوی را اینگونه بیان می‌کند: «نبوی کلا ضد انقلاب است».

کرباسچی در این گفت‌وگو، جد و جهد بسیاری صرف می‌کند تا سیاست‌های حاکمیت را به عنوان علت‌العلل «سوق‌یافتن جریان اصلاحات به رادیکالیسم» نشان بدهد اما وقتی مصاحبه اوج می‌گیرد، مکنونات قلبی‌اش درباره دوره استقرار دولت اصلاحات را این‌گونه به زبان می‌آورد: «وقتی دور افتاد دست اصلاح‌طلبان و وارد دولت و مجلس شدند، باید روش‌های معقول‌تری را در پیش می‌گرفتند».

دبیرکل پیشین حزب کارگزاران سازندگی در بخش پایانی این گفت‌وگو، درباره نسبت اصلاح‌طلبان با انتخابات مجلس اظهار نظر معناداری به زبان می‌آورد: «تحریم انتخابات، بهتر از سکوت و انفعال است».

آنچه در ادامه می‌خوانید، گزیده‌ای از گفت‌وگوی ایرنا با «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل پیشین حزب کارگزاران سازندگی ایران و مدیرمسئول روزنامه «هم‌میهن» است که مشروح آن در آینده منتشر خواهد شد.

جناب کرباسچی! به عنوان مطلع گفت‌وگو، نظر شما درباره تحولات یک سال اخیر در جریان اصلاحات به‌ویژه کنار رفتن بهزاد نبوی از ریاست «جبهه اصلاحات ایران» چیست؟

البته من دیگر نه در حزب کارگزاران سازندگی حضور دارم، نه در جبهه اصلاحات، اما مسلما آقای بهزاد نبوی سمبل یک انسان مبارز با سابقه طولانی از کار سیاسی و اجرایی در دولت‌های مختلف است. آقای نبوی با وجود سن بالا، سرمایه فوق‌العاده‌ای است که به لحاظ پختگی و مقاومت روی اصلاح‌طلبی، قابل مقایسه با هیچ‌کدام از ما اصلاح‌طلبان نیست. سلیقه من نبود که چنین اتفاقی(کنار رفتن نبوی از ریاست اصلاحات) بیفتد و افراد جدیدی که رزومه سیاسی چندانی هم ندارند، جانشین آقای نبوی شوند. کار حزبی، مثل کار اجرایی نیست. حزب، یک باشگاه سیاسی است و در باشگاه سیاسی هم بحث جوان‌گرایی ممکن است فقط در یک رده‌هایی خوب باشد. شما فرض کنید یک نفر بخواهد با رئیس جبهه اصلاحات صحبت کند، اینکه آقای نبوی بخواهد برود و صحبت کند با اینکه امثال من بخواهیم صحبت کنیم، بسیار تفاوت می‌کند. من سلیقه‌های حاکم [بر جبهه اصلاحات] را نمی‌پسندم اما خب! دوستان پسندیدند و لابد هم خوب است!

*منظور شما از سلیقه، سلیقه افرادی است که جایگزین آقای نبوی شدند؟

-کلا روش بی‌توجهی به نظرات امثال آقای نبوی را خیلی قبول ندارم چون در یک باشگاه سیاسی و در یک حزاب، افراد سالخورده و توانمند که تجربه و تفکر سیاسیِ جا افتاده دارند، سرمایه‌هایی نیستند که آدم بخواهد به راحتی آن‌ها را از دست بدهد.

*چه نوع تفکری باعث شد که اصلاح‌طلبان در جبهه اصلاحات، خانم منصوری را جایگزین آقای نبوی کنند؟

-آقای نبوی خودش میگوید که «من کلا ضد انقلابم». آقای نبوی کلا روش‌های تند و افراطی و برخوردهای حذفی را قبول نداشت. او در هر انتخابات، قبول نداشت که ما به سمت تحریم انتخابات یا به سمتی برویم که از آن، نوعی بوی مخالفت برمی‌آید. بالاخره بحث‌های زیادی در جبهه اصلاحات مطرح بوده که من چندان اطلاعی از جزئیات آن‌ها ندارم.

یکی از تحلیل‌های معطوف به علت‌یابی رادیکال‌شدن اصلاح‌طلبان، تقلا برای «احیای بدنه اجتماعی» است. به تعبیری، جریان اصلاحات برای کسب وجاهت مجدد در میان گروه‌ها و اقشار هدف که از پیش از انتخابات مجلس یازدهم(اسفند ۹۸) دچار آسیب شدید شد، به سمت رادیکالیسم حرکت کرد و حتی کار به جایی کشید که شعار «زن، زندگی، آزادی» را مصادره کرد. آیا اساسا این نوع روش، نسبت و مناسبتی با اصل اصلاحات که مدعی «اصلاح‌طلبی در چهارچوب نظام است» دارد؟ به نظر شما، آیا چنین روش‌هایی درست است؟

از نظر آن‌هایی که انجام می‌دهند، لابد درست است اما از نظر من، درست نیست.

بیشتر توضیح می‌دهید.

ببینید! کلا نمی‌شود یک کسی بخواهد دنباله‌روی جریانی را بکند که در ظاهر می‌گوید من خیلی موضوعات را قبول ندارم. بالاخره شما یا باید رومی روم باشید یا زنگی زنگ. البته به نظر من، همه این موارد تقصیر ساختار کلان کشور و روش‌های سیاسی‌ای است که برخی نیروها در سطح کلان به کار می‌گیرند. وقتی شما مجموعه نیروهای با سابقه‌ی انقلابی و توانمند و خوش‌فکر که می‌خواهند تریبون و جایگاهی داشته باشند را تحت عناوین مختلف حذف می‌کنید، همین وضعیت پیش می‌آید. وقتی شورای نگهبان یا وزارت کشور در دوره‌های مختلف، هر چه نماینده مربوط به جناح چپ و اصلاح‌طلب بوده را رد کرده‌اند، طبیعی است که افراد به سمت رادیکالیسم سوق پیدا می‌کنند. اما اینکه این رادیکالیسم، به نتیجه می‌رسد یا خیر، تجربه خودم نشان داده که در جمهوری اسلامی، این رادیکالیسم اگر کور باشد و نداند که می‌خواهد در مرحله بعدی چه کند، به جایی نمی‌رسد.

*آقای کرباسچی! چون ذکر خیر آقای نبوی شد، به نظر می‌رسد آوردن یک فکت از وی خالی از لطف نباشد. او چندی پیش طی گفت‌وگویی با سایت «انصاف نیوز» تاکید کرد: «اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم در اثر رد صلاحیت‌ها، آن‌چنان دچار فقر نامزد بودند که نامزدهای خود در تهران را با آگهی اینترنتی پیدا کردند و در فهرست قرار دادند(اتفاقا از بهترین نمایندگان آن مجلس هم شدند)، فعالانه شرکت کردند اما در مجلس یازدهم که انواع نامزدها را داشتند، پای صندوق رأی نرفتند». این اظهار نظر نشان می‌دهد که آقای نبوی بر خلاف شما، رادیکالیسم اصلاحات را تک‌علتی نمی‌بیند...

-من تک‌علتی ندیدم، من می‌گویم بار اصلی به دوش نظام است...

*در واقع بنا به صحبت آقای نبوی، منزوی یا تندشدن اصلاحات، نه منبعث از ساختار کلان یا به تعبیری نظام، بلکه برآمده از ریزش پایگاه اجتماعی این جریان است...

-صحبت‌های آقای نبوی درست است اما این مقایسه(مقایسه انتخابات دهم و یازدهم) نیاز به یک توضیح دارد. شما وقتی یک سری نیروی سیاسی فعال و شناخته‌شده در میان مردم و در میان اصلاح‌طلبان که دوست دارند کار سیاسی کنند را حذف می‌کنید، تعداد زیادی از افرادی که حاضر بودند به خاطر این نوع افراد کار کنند، دیگر حاضر به کارکردن نخواهند شد. فرض کنید وقتی چهره‌ای مانند آقای «حسین مرعشی» که از ابتدای انقلاب در کرمان، کارآفرین مطرح بوده و جریان اقتصادی و فرهنگی به وجود آورده، رد صلاحیت می‌شود، کرمانی‌ها باید دنبال چه کسی بروند که چنین ابعادی برای آن‌ها داشته باشد؟

*گفتید که صحبت آقای نبوی نیاز به یک توضیح دارد. این توضیح چیست؟

-بله. ببینید! آقای نبوی درست می‌گوید. مردم در سال ۹۲ با اینکه آقای هاشمی رد صلاحیت شد، به آقای روحانی رای دادند، به این امید که فضای کشور تغییر کند. در ادامه، مردم گفتند که همانطور که آقای روحانی را آوردیم، یک مجلس از اصلاح‌طلبان هم بیاوریم که بتوانند، کاری صورت دهند. در مجلس دهم، ۸۰ تا ۱۰۰ اصلاح‌طلب حضور داشت اما چهره‌ای که بتواند محوریت پیدا کند و کاری انجام بدهد، وجود نداشت. البته آقای عارف شخصیت علمی و دانشگاهی قابل احترامی است اما واقعیت این است که مجموعه نیروهای اصلاح‌طلب و اعتدالی در مجلس دهم، نتوانستند محوریت یابند که بشود از خروجی آن مجلس، دفاع کرد. یعنی خود مجلس، باعث ناامیدی شد.

*البته آقای عارف یک زمانی نامزد جبهه اصلاحات هم بود...

-خودش کاندیدا شده بود؛ جبهه اصلاحات که رفت سمت آقای روحانی.

*پس به زعم شما مجلس دهم نتوانست انتظارات را برآورده کند.

-بله؛ نتوانست برآورده کند. برای همین مردم گفتند که چرا باید برای انتخابات مجلس یازدهم شرکت کنیم. در سال ۹۸ اصلاح‌طلبانی که می‌توانستند کار کنند، نبودند؛ چهره‌های متوسط و پایین هم که کاری نتوانسته بودند صورت دهند و آن‌هایی که ناشناس بودند اما توانسته بودند در مجلس یازدهم با چهار تا سخنرانی اعتراضی کنند هم رد صلاحیت شده بودند؛ در این صورت مردم می‌خواستند به چه کسی رای بدهند؟ در ریاست‌جمهوری هم بدین صورت است. هر فردی، یک شعاع وجودی دارد که یک سری از فعالان سیاسی را دور خود جمع می‌کند.

ببینید! یک کسی در یک دانشگاهی فرضا ۵۰ تا ۱۰۰ نفر دوست و رفیق و آشنا دارد که برایش فعالیت انتخاباتی می‌کنند و می‌توانند در جامعه موج ایجاد کنند. با رد امثال این افراد، شما موجی از ناامیدی را در جامعه رها می‌کنید و این موج با سخنرانی امثال من و آقای نبوی یا فرضا پیام آقای خاتمی، از بین نمی‌رود. اگر نتوانیم در انتخابات‌ها، با مخالفین و نیروهای سیاسی مختلفی که در داخل کشور هستند، به قدر مشترک برسیم، هم از ناحیه کسانی که صحنه را ترک می‌کنند و هم از ناحیه کسانی که افراد را بیرون می‌کنند، ناچاریم وارد صحنه‌های دیگری بشویم.

*آقای کرباسچی! بابت برخی مضایقات یا مشکلات بعضا ساختاری می‌توانیم ساعت‌ها بحث کنیم و احیانا به برخی نقاط مشترک هم برسیم؛ اما بالاخره آقای کرباسچی یا امثال آقای کرباسچی نمی‌توانند همزمان با ادعای اصلاح‌طلبی در چهارچوب نظام، حرف‌های ضد ساختاری بزنند و خود را در جایگاه اپوزیسیون نظام قرار بدهند. به قول سعید حجاریان که می‌گوید: «نیروی سیاسی نمی‌تواند همزمان روی دو صندلی بنشیند»، اصلاح‌طلبان هم نمی‌توانند همزمان روی دو صندلی، یکی اصلاح‌طلبی و دیگری، اپوزیسیون نظام بنشینند. این تناقض برای جریان اصلاحات، باید یک جایی رفع بشود؛ یا شاید هم هیچ وقت رفع نشود. این تناقض دیگر ربطی به حاکمیت ندارد...

-اتفاقا حاکمیت اصلاح‌طلبان را به این روز انداخت...

*مگر اصلاح‌طلبان ادعای اصلاحات ندارند؟ خب! می‌توانند بنا بر طرح خودشان، حداقل به «اصلاحات جامعه‌محور» چرخش کنند.

-بله. البته اگر اصلاح‌طلبان این کار را هم انجام بدهند(چرخش به اصلاحات جامعه‌محور)، می‌گویند که با ضد انقلاب خارج از کشور همراه شده‌اند.

*این صحبت‌ها که سندیتی ندارند. بیشتر به «ژورنالیسم زرد» شبیه است...

-کیهان دارد هر روز این حرف را می‌زند...

*اولا کیهان که سخنگوی رسمی حاکمیت نیست. ثانیا بعید می‌دانم این روزنامه یا سایر رسانه‌ها به خاطر «اصلاحات جامعه‌محور» بر مبنای قانون، بخواهند به کسی طعنه بزنند.

-ببینید! من مدافع شرکت‌نکردن در انتخابات نیستم اما می‌خواهم بگویم که اپوزیسیون داخلی نظام، جبهه اصلاحات یا هر فرد و جریان دیگری اگر رفتار شترمرغی دارد، به خاطر این است که نمی‌داند باید چه کند و تکلیفش مشخص نیست. وقتی فرضا به یک حزب اصلاح‌طلب برای فعالیت پروانه داده می‌شود، چرا به این حزب یا مجموعه‌های دیگر اجازه فعالیت داده نمی‌شود؟

*آقای کرباسچی! در دوره استقرار دولت اصلاحات که اوج ارائه مجوز به احزاب اصلاح‌طلب بود، چرا اصلاح‌طلبان رادیکال بودند؟ به نظر می‌رسد برخلاف ادعای شما و فارغ از اینکه رفتار نظام در هر برهه چگونه بوده، اصلاح‌طلبان همیشه یک گرایش ذاتی به رادیکالیسم داشته‌اند. اساسا رادیکالیسم و حرکت خلاف ساختار، از پیش از پیروزی آقای خاتمی در جریان چپ وجود داشت. «بنویسید خاتمی، بخوانند ناطق» را چه جریانی بر زبان‌ها انداخت؟

-آن موقع این دوگانگی که شما می‌گویید، وجود نداشت...

*مراد من این است که با وجود انبساط فضای سیاسی برای اصلاح‌طلبان در دوره ۷۶ تا ۸۴، جریان اصلاحات باز هم رادیکال بود.

-ما الان در موضع نقد آن موقع نیستیم. اتفاقا بسیاری از گرفتاری‌های الان، مربوط به رادیکالیسمِ همان دوره است. وقتی دور افتاد دست اصلاح‌طلبان و وارد دولت و مجلس شدند، باید روش‌های معقول‌تری را در پیش می‌گرفتند؛ اتفاقا خیلی از دوستانی که آن موقع حضور داشتند، الان منتقد [آن دوره] هستند. آن موقع هم در یک عده‌ای، رادیکالیسم وجود داشت که نظام این رادیکالیسم را به همه اصلاح‌طلبان سرایت داد و در نتیجه خوب و بد آن روش‌ها، چیزی است که شما دارید از آن صحبت می‌کنید. ببینید! قبل از سال ۷۶ ما می‌خواستیم آقای خاتمی را برای مجلس کاندیدا کنیم که او با لحن بسیار تندی جواب ما را داد و گفت که سراغ فرد دیگری بروید.

*کدام مجلس؟

-برای مجلس پنجم. بعدا آقای خاتمی وقتی می‌خواست برای انتخابات سال ۷۶ کاندیدا شود، آمد و از کارگزاران هم مشورت گرفت. من تنها فرد کارگزاران[سازندگی] بودم که مخالف آمدن او بودم. آقای خاتمی گفت: چرا؟ با اینکه من رفیق آقای خاتمی بودم و او در مراسم‌های فرهنگی شهرداری می‌آمد و سخنرانی می‌کرد اما...

*به عنوان وزیر ارشاد و بعدتر رئیس کتابخانه ملی.

-بله. در جواب آقای خاتمی گفتم در دولت آقای هاشمی با وجود اینکه وزارت ارشاد، ۵ درصد آن دولت هم نبود و دولت سازندگی در واقع «دولت کار» بود و واقعا در آن برهه، وقت کار فرهنگی نبود، اگر شما(خاتمی) در وزارت ارشاد و به عنوان مسئول فرهنگی دولت، می‌توانستید در چند درصد مسائل با نظام هماهنگی پیدا کنید، اصلا لازم نبود استعفا دهید؛ با اینکه آقای خامنه‌ای همان موقع که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، بسیار برای او احترام و ارزش قائل بود.

*مثل چه مسائلی؟

-مثلا می‌گفتند دو تا کتاب مشکل دارد یا فلان همایش، کنسرت یا تئاتر بهتر است برگزار نشود.

*یا موضوع ویدئو...

-البته آقای خاتمی زمانی که در دولت مهندس موسوی بود، با ویدئو مخالف بود و دستگاه‌ها را جمع می‌کرد. بعد به آقای خاتمی همان موقع گفتم که شما وقتی می‌خواهید رئیس‌جمهور شوید، باید کل مسائل کشور در سطح کلان را با نظام هماهنگ کنید؛ شما چطور می‌خواهید هماهنگ کنید؟ آیا دیدگاه‌های شما تغییر کرده یا دیدگاه‌های نظام؟ من گفتم که شما نمی‌توانید این هماهنگی را ایجاد کنید، چون نه فکر و سلیقه شما عوض شده و نه فکر و سلیقه نظام...

*پاسخ خاتمی به اظهارات شما چه بود؟

-الان می‌گویم. بعد گفتم شما چون رای مردم را دارید، با شما برخورد نمی‌کنند اما با تک تک ما که می‌خواهیم برای شما کار کنیم، برخورد خواهد شد. این صحبتی که با آقای خاتمی داشتم، مربوط به سال ۷۵ است که اصلا هیچ برخوردی [از سوی حاکمیت] وجود نداشت. همانطور که می‌دانید آن موقع جبهه اصلاحات و جریان چپ اصلا باور نداشت که دوم خرداد به وجود می‌آید...

*چپ‌ها بیشتر آمده بودند تا بعد از چند سال فترت سیاسی، به خصوص بعد از انتخابات مجلس چهارم، صرفا خودی نشان بدهند. جواب آقای خاتمی چه بود؟

-آقای خاتمی در جواب من گفت که ما اصلا رای نمی‌آوریم! ما صرفا می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم و ۵ میلیون رای بیاوریم و با این رای، در کشور، کار سیاسی کنیم. یعنی جواب آقای خاتمی به من که پرسیدم برنامه شما برای اداره کشور و هماهنگی با نظام و رهبری چیست، این بود که اصلا برنامه ما این نیست که بیاییم و کشور را اداره کنیم.

ما در حمایت از آقای خاتمی در سال ۷۶ محوریت داشتیم اما من همیشه دیدگاه‌های خودم را مطرح می‌کردم. حتی در ابتدا که آقای خاتمی رئیس‌جمهور شد، من به او گفتم که اجازه بدهید من از شهرداری بروم تا آدم‌های جدید بیایند اما قبول نکرد که اگر قبول می‌کرد، شاید آن غائله شهرداری هم به وجود نمی‌آمد. در سال ۱۳۸۰ هم به آقای خاتمی گفتم که با این برخوردها، مخالفت‌ها، موافقت‌ها و جنجال‌ها که به قول خودتان، دولت هر ۹ روز یک بحران دارد، چرا می‌خواهید دوباره بیایید؟ اغلب دوستان اما می‌گفتند که دولت اصلاحات باید ادامه پیدا کند.

*به تعبیری اگر جریان دوم خرداد به سمت رو در رویی مستقیم با نظام پیش نمی‌رفت و وقایعی مثل تیر ۷۸، غائله تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم، ۸۸ و... اتفاق نمی‌افتاد، اصلاح‌طلبان دست‌شان برای کنش‌گری بازتر می‌شد. به بیان دیگر، اصلاح‌طلبان بابت آنچه بعدها سرشان آمد، بیش از همه، خودشان مقصر بودند.

-بله. ببینید من که همان اول گفتم در عده‌ای از اصلاح‌طلبان، حتما یک سایه‌هایی از رادیکالیسم وجود داشته است اما یک نظام که می‌خواهد کشور را اداره کند، در برابر چنین وضعیتی، بایستی پخته‌تر برخورد کند. به فرض، اگر چند نفر در یک حزب تندروی دارند، راهش این نیست که کل آن حزب مسدود شود. اگر همه اصلاح‌طلبان را بخواهید با یک چوب برانید، باعث می‌شود که رکود سیاسی ایجاد شود و چهره‌هایی هم که می‌توانند نقش‌آفرینی کرده و رادیکالیسم را در درون حزب کنترل کنند، از کار بیفتند.

*قدری هم درباره انتخابات مجلس آتی صحبت کنیم. شکل حضور اصلاح‌طلبان در این انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا مستقل ورود می‌کنند یا دست به ائتلاف می‌زنند؟ ایده تحریم چقدر جدی است؟

-در شرایط فعلی، اصلاح‌طلبان نظر سیاسی ندارند، مگر اینکه کسی یا کسانی از اصلاح‌طلب‌ها در شهرستان‌ها که برای خودشان پایگاه رای دارند، بخواهند نامزد شوند. اصلاح‌طلبان هیچ‌وقت نگفته‌اند که ما انتخابات را تحریم می‌کنیم چون عواقب تحریم‌کردن برای یک گروه سیاسی، اصلا خوب نیست. به نظر من اگر قرار است اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم کنند، بهتر است این موضوع را خیلی شفاف بگویند و مردم را به رای‌ندادن تشویق کنند، چون منافع «عدم حضور» نیروهای سیاسی در انتخابات، به پای نیروهای برانداز خارجی می‌رود.

*اصلاح‌طلبان اگر بخواهند رسما تحریم کنند، برای آن‌ها بسیار گران تمام می‌شود؛ حتی به قیمت حذف کامل.

-بله؛ حذف می‌شوند اما حداقل معلوم می‌شود که علت رای‌ندادن مردم، براندازهای خارج‌نشین نبوده است. می‌خواهم بگویم که وقتی اصلاح‌طلبان موضع نمی‌گیرند و فعالیت نمی‌کنند و نیروهای خود را به شرکت در انتخابات تشویق نمی‌کنند، این وضعیت عدم شرکت، تماما به حساب سپرده خارجی‌ها ریخته می‌شود؛ اما اگر اصلاح‌طلبان به طور صریح بیایند و بگویند که نباید در انتخابات شرکت کرد، نیروهای داخلی حداقل می‌توانند بگویند که چون اصلاح‌طلبان گفتند، ما شرکت نکردیم.

*یعنی شما ریسک «کنش انفعالی» را برای اصلاح‌طلبان، بسیار بیشتر از «کنش تحریمی» می‌دانید.

-بله. یک نیروی سیاسی فعال باید رسما بگوید که من [در انتخابات] شرکت نمی‌کنم و آن‌هایی هم که می‌خواستند به من رای بدهند، شرکت نکنند. این کار خیلی بهتر از این است که شما ساکت باشید، چون براندازهای خارجی می‌گویند که به خاطر صحبت فلانی در خارج، مردم شرکت نکردند.

پایان پیام/ت

منبع: فارس

کلیدواژه: کرباسچی انتخابات مجلس ایرنا بهزاد نبوی کارگزاران سازندگی تحریم انتخابات اصلاح طلبان جریان اصلاحات انتخابات مجلس حزب کارگزاران آقای کرباسچی جبهه اصلاحات مجلس یازدهم آقای خاتمی اصلاح طلبی آقای نبوی اصلاح طلب رد صلاحیت مجلس دهم آن موقع گفت وگو هم میهن روش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۴۵۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، واکنش ها به جنجال اخیر «مهدی نصیری» سوپر حزب اللهی دیروز و سوپر منتقد این چند ماه اخیر، ادامه دارد. او که در دهه ۶۰ و سال های حضورش در کیهان، در قامت یک چهره تند و افراطی جناح راست فعالیت می کرد، این روزها از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون شیفت کرده است.

بنا بر آنچه عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا که سابقه همکاری با او را داشته است، روایت می‌کند او آن سال های ابتدایی بعد از انقلاب مواضع افراطی داشته و مواضع این روزهایش تلاش او برای پاک کردن آن مواضع از ذهن مردم است.

مصاحبه نصیری با بی بی سی فارسی و نسخه پیچی او برای اصلاح طلبان را باید در راستای همین مشی او تفسیر کرد. وی در این گفتگو خواستار آن شده که اپوزیسیون، شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برده که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

ایده او در گفتگو با بی بی سی که یک هفته بعد از خروجش از ایران و حضور در کانادا، بیان شده است به سرعت واکنش اصلاح طلبان را به دنبال داشت.

سید محمد علی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، با تاکید بر اینکه مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود، نوشت: «گفته اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می داند نه شاهزاده می تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه مند به همکاری با شاهزاده است.»

همچنین غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن، در واکنش به این مصاحبه، با اشاره به اینکه وی اصلا مهدی نصیری را فرد متعادلی نمی‌داند، گفته؛«نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

محمد مهاجری نیز در نقد حرف های نصیری در یادداشتی نوشته است؛«چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟»

سکوت اصولگرایانه؟

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اما موضعی متفاوت گرفت و سکوت اصولگرایان در این ماجرا را به چالش کشید. او در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد؛«واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.»

این نقد عبدی با واکنش روزنامه اصولگرای جوان روبرو شد. این رسانه به نوعی مسئولیت این اظهارات نصیری را متوجه اصلاح طلبان کرده و با حمله به چپ گرایان نوشته است؛« مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

در جدول زیر مروری بر اظهارات انتقادی اشخاص و رسانه های مطرح اصلاح طلب و اصولگرا، به مصاحبه مهدی نصیری با بی بی سی، داشته‌ایم؛

ردیف

نام/ گرایش سیاسی

اظهارات

۱

محمد علی ابطحی/ فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

* نه بولتن نویسی واظهار نظرهای تند حزب اللهی اش در گذشته توانست ریشه اصلاح طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند.

۲

عباس عبدی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

*دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست.

۳

محمد مهاجری/ فعال رسانه‌ای اصولگرا

* چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد.

*برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عده‌ای خوشحال می‌شوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی می‌گویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمی‌گردید. من، اما پیش بینی ام این نیست.‌

۴

غلامحسین کرباسچی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.

*نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیت‌های ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. می‌داند که کسی به او وقعی نمی‌گذارد و جایگاهی ندارد، می‌خواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند.

*به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاح‌طلب‌ها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها می‌فهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانه‌هایی مانند ‌بی‌بی‌سی می‌خورد که مثلا حرف تازه‌ای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد.

۵

علی باقری/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* از "شاهزاده" تا "تاجزاده"، فاصله‌ای به وسعت و عظمت مردمی‌ترین انقلاب تاریخ معاصر وجود دارد. ولو آنکه تحقق اهداف بلند انسانی و آرمانی آن انقلاب، دستخوش دست‌اندازی "نااهلان" و "نامحرمان" قرار گرفته باشد.

۶

محمود صادقی/ نماینده مجلس دهم

* اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فرد محور هیچ‌ وجه اشتراکی وجود ندارد. آقای نصیری ترسم نرسی به کعبه‌ ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است.

۷

جواد امام/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

۸

شهاب‌الدین طباطبایی/فعال سیاسی اصلاح طلب

* اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بی‌مزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست.

۹

حمیدرضا جلایی‌پور/فعال سیاسی اصلاح طلب

* این طرح نه جدید و نه جدی است و قبلا توسط آقای رضا علیجانی و یکی از سخنرانان همایش نجات ایران مطرح شده بود. اما دربارهٔ طرح مجدد این ایده توسط آقای نصیری، به طور خاص نقد اصلی دارم.

*آقای نصیری چه زمانی که در کیهان بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه علیه مصلحان می‌نوشتند و بعد با گرایشی شبه‌تفکیکی هر گونه مدرن‌شدن و همهٔ دستاوردهای علمی و عرفانی بشر را تخطئه می‌کردند و چه امروز که طرفدار نوعی انقلاب آرام شده‌اند و پیشنهاد چنین ائتلافی را می‌دهند در دیدن واقعیت و پیچیدگی‌اش ضعف شدیدی داشتند و با رویکردی هیجانی که بلوغ شناختی ندارد، به خاطر شیفتگی به ایده‌ها و تغییرات رادیکال در نظر از روی واقعیت می‌پریدند.

*به نظر من رضا پهلوی با شکست شدید «همبستگی»اش و حمایت بی‌شرمانه از نتانیاهو نمی‌تواند، حتی در آینده، مورد حمایت اکثریت ایرانیان قرار بگیرد و در این چندماه اسرائیل‌شیفتگی‌اش و به ویژه بعد از عملیات وعدهٔ صادق و روشن شدن امتناع آمریکا و ناتوانی اسرائیل در حملهٔ نظامی به ایران ضربهٔ کاری‌ای خورده است. عجیب است که بعد از این افول شدید آقای نصیری به فکر احیای او و ائتلاف با او افتاده است.

10

عباس سلیمی‌نمین/ فعال سیاسی اصولگرا

* آقای نصیری مجبور است که این‌ کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطی‌تری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچ‌کس نمی‌تواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعه‌ای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد.

* قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذت‌بخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته می‌شد که این دیدگاه با نظر اسلام نمی‌خواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری این‌گونه نیست، حرف خودش را می‌زد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقب‌افتاده داشت که این‌ها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم.

* شما یک وقتی جریان اصلاح‌طلب را نقد می‌کنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده‌ هم اصولگرایان را نقد می‌کنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمت‌شکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یک‌بار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد.

11

حسین نورانی‏‌نژاد/ قائم‌‏مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت

* مرور یکی از اتفاق‌های اخیر برای شناخت فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست. چند روز پیش آقای مهدی نصیری در مصاحبه بی‌بی‌سی فارسی پیشنهاد شاذ «جبهه‌ای از شاهزاده تا تاجزاده» داد. شاذ از آن جهت که قرابتی بین این دو در جزء و کل سیاست نیست. از تبار و خاستگاه که بگذریم، یکی استقلال از دولت‌های خارجی را اصل می‌داند و دیگری در پی تجمیع نیروهای خارجی علیه حاکمیت با هدف قدرت گرفتن خودش است.

* یکی در پی گذار به دموکراسی است و دیگری در پی گذار به خودش. اساساً طبیعی است که ائتلاف با «شاهزاده» معنایی ندارد جز پذیرش سروری شاهزاده و حداکثر یافتن جایی ذیل دم و دستگاه او. شاه که با کسی فالوده نمی‌خورد. کما اینکه در پی تلاش برای مصادره اعتراضات ۹۶ و ۹۸ شعارهای سلطنت‌طلبانه حتی در شکل واکنشی داده نشد، اما رضا پهلوی با عده‌ای دیگر شورایی ائتلافی درست کرد که به چند ماه نکشیده برچیده شد.

* به هرحال، این پیشنهاد عجیب از جانب آقای نصیری داده شد. پیشنهادی که برای یک برانداز که تنها به «گذار از» با هر هزینه‌ و هر سرانجامی فکر کند شاید معنادار باشد، اما برای آنکه «گذار به» و چگونگی آن را اصل می‌داند، نمی‌تواند معتبر باشد.

* آقای نصیری که عضو هیچ جریان سیاسی خاصی محسوب نمی‌شود که آن مجموعه را در مظان اتهام و پاسخگویی قرار دهد. پس این همه موضع‌گیری و مصاحبه‌ها و یادداشت‌های قطاری که با شدت و حدت خاصی هم بیان می‌شوند، به چه معناست؟ به‌خصوص که حاصل این هیاهو چیزی جز جدی کردن این ایده و مشابه آن در آینده نیست. اما به نظر می‌رسد که این محاسبات در موضع‌گیری‌ها ملاحظه نشده است.

* می‌توان پذیرفت که برخی افراد در نتیجه فضای شکل‌گرفته در این باره ورود کرده و حرفی زده باشند. اما نوع ادبیات به‌کاررفته و غلظت آن و تعداد زیاد مواضع، با عرض پوزش از بسیاری از افراد محترمی که در این باره ورود کردند، نشان از نوعی انجام وظیفه و ریاکاری سیاسی دارد. شاید بیان غیرمستقیم اما روشن تاج‌زاده که در پی این هیاهوها و بعد از ملاقات هفتگی با خانواده، فایل صوتی مناظره‌اش با مراد ویسی در نقد سلطنت‌طلبی را بازنشر و در کانالش دیده شد، نمونه‌ای از یک واکنش کافی باشد.

12

سید عبدالجواد موسوی/ روزنامه نگار اصلاح طلب

تحلیلی که من بر اساس شناختم از مهدی نصیری دارم. او هر پروژه ای را که در این سال ها کلید زده از عدالتخواهی تا دشمنی با فلسفه و عرفان، و عصر حیرت، خیلی زود به نقطه جوش رسانده. یعنی در همه این موارد تا ته خط رفته. روزی هم که شروع کرد به انتقادهای بی پروا و صریح از حاکمیت، من و چندتن از دوستانی که او را تا حدودی می شناختیم حدس می زدیم کار به این جاها بکشد. فعلا در نقد تئوری اتحاد شاهزاده و تاجزاده چیزی نمی گویم جز این که این تئوری زاییده آن شتابِ منحصر به فرد است.

13

روزنامه سازندگی/ رساانه اصلاح طلب

* مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

* اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

14

روزنامه فرهیختگان/ رسانه اصولگرا

* در نگاه اول مشخص است نصیری دیگر توان فکر کردن یا ایده تازه‌ای به همراه ندارد و سرخورده از وضعیت فعلی به رادیکالیسمی تند روی آورده است. قرار دادن پهلوی و تاج‌زاده دقیقا همان پازلی است که برخی از رسانه‌های حکومت هم سال گذشته به آن اشاره داشتند و حالا نصیری آن را به‌صراحت بیان می‌کند و به‌وضوح مشخص می‌کند همایش آینده ایران دقیقا طراحی و پازل دستگاه‌های غربی برای براندازی بوده است. آنچه رسانه‌های حکومت بیان می‌کردند فقط یک تحلیل نبوده و کاملا مصادف است با صحنه‌ای واقعی؛ چراکه یکی از سخنرانان اصلی آن جلسه مهدی نصیری بوده است.

* اما به نظر بحث نصیری دارای فرامتن پراهمیتی است. نصیری در واقع با زدن چنین حرف شاذی نشان می‌دهد که اپوزیسیون ایران نه از شکست‌های گسترده در سال‌های اخیر بلکه از تحولات جهانی که در حال شکل‌گیری است هم حیرت‌زده شده‌اند و نمی‌دانند چطور خود را از وضعیت به‌شدت سختی که در آن قرار گرفته‌اند نجات دهند.» واکنش تند و انتقادی چهره‌های شناخته‌شده اصولگرا و اصلاح‌طلب به سخنان نصیری و خط جداکننده‌ای که خیلی پررنگ روی این مرز کشیدند، نشان از تمیز دادن خط‌مشی چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلبی و اصولگرا از آنچه نصیری در خیال خود می‌پروراند، دارد و به او گوشزد می‌کند با چنین سخنانی نمی‌تواند برای خود یار بخرد و هم‌تیمی جذب کند و حالا باید دید سریال سرنوشت این نواپوزیسیون تازه‌مهاجرت‌کرده از کشور تا کجا ادامه خواهد داشت.

15

روزنامه جوان/ رسانه اصولگرا

* مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

* نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

* سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

16

روزنامه صبح نو/ رسانه اصولگرا

* سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده‌ و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌های مثبت ۱۸ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.

* باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

* روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.


۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901698

دیگر خبرها

  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • رژیم صهیونیستی پاسخ پیشنهاد حماس را با اصلاحات به مصر داد
  •  واکنش اصلاح‌طلبان به سخنان نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده؛ تکرار یک شوخی بی‌مزه است | ارتباطی به جریان اصلاحات ندارد | واقعا یک توهم است
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!